هنگامی که درد زایمان، حضرت مریم را فرا میگیرد، زمستان بود. وی به کنار درخت خرمای کهنسال و خشکی رفت و به آن تکیهداد. در فاصله کمی درخت خشک، سبز شد و برگ درآورد و خوشههای خرما از آن آویزان شد و این دو معجزه بود… یکی اینکه درخت خشک، تازه و سبز شد ودیگری این که درخت خرما در غیر زمان خرما دادن، میوه داده بود. نقل شده است که در آنجا هیچ درخت خرمایی نبود، بلکه خداوند متعال درختی را از جای دیگری به آن مکان آورد و سبز کرد و به همین دلیل مکانی که حضرت عیسی (ع) در آنجا زاده شده، (بیتاللحم) نامیده شده است. زمانی که عیسی به دنیا آمد، حضرت مریم در این فکر فرو رفت که به قوم خود چه بگوید؟ از اینرو با نگرانی به خود میگفت: ایکاش، من پیش از این میمردم و از نظر مردم فراموش میشدم که در این زمان از زیر آن درخت صدایی برخاست، یا آنکه جبرئیل از زیر آن درخت مریم را صدا کرد. برخی گفتهاند آن صدا، صدای عیسی بود که گفت: نگاه کن تا اندوهگین نباشی که خداوند متعال در زیر پای تو آبی جاری ساخته است. پس مریم، عیسی را به بغل گرفت و به نزد قومش رفت. گفته شده که حضرت عیسی در بین راه، با مادرش سخن میگفت و به او دلداری میداد و میگفت: “بر تو مادر مژده بدهم که من بنده خدا و مسیح او هستم.”
درباره ما
![Profile Pic Profile Pic](http://tafrih77.rozblog.com/user/tafrih77.jpg)
خدمت تمام دوستان بازدید کننده سلام.ما تصمیم گرفته ایم کهاز سال 92 فعالیت ها را بیشتر کنیم و هر روز مطالب جالب را در سایت گذاشته تا شما دوستان از این مطالب لذت ببرید.تنها کمک های شما نظرات و پیشنهاداتتان است که ما را در پیشرفت هرچه بهتر این وبلاگ یاری میرساند
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آرشیو
نظرسنجی
آیا از وبلاگ راضی هستید؟
پیوندهای روزانه
آمار سایت
کدهای اختصاصی